مهــــــرآنه :)

آخرین مطالب

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است


* و رحمتم همه چیز را در برگرفته است/اعراف-156

++برداشت آزاد(یا من ارجوه لکل خیر)

+دوستت دارم خدا:)


باز هم دوباره فرصتمان داده ای. که باز پیش از ما، تو دست به سوی مان کشانده ای. که مثل همه ی روزهای عمرمان آنکه امید هر خیری است تو باشی.

که تمام رحمتت را باز نصیبمان کنی. که حتی خودت امانِ مان دهی به مهربانی ات و در سایه سار رحمانیتت هراسی نباشد از خشم تو هرچند شرها و شَرَرها افروخته باشیم و باز مهربانی نگاهت، آرام کند تلاطم دل های زنگار گرفته را.

 که به چون ران ملخی یا پای موری در پیشگاه سلیمان، باران عطایا بر سرمان بباری.درهای رحمت آسمان ها و زمینت را بر همگان بگشایی و بدهی هر که تو را خوانَد و نخوانَد که همه را نصیبی است از بارگاه فضل تو. و چه عجیب که حتی می بخشایی و می دهی آن که تو را نشناخت و نشناسد. آری، بلند است بام مهربانی ات. شعاع مهربانی ات عالم را فراگرفته است که خود گفته ای: *و رحمتی وسعت کل شیء.

کریمی و پایانی نیست کرامتت را. و چه جای حیاست از خواستن، آنجا که تو بار عام داده ای و از کریم چه باید خواست جز هرچه خیر و خوبی است. که اوست سرچشمه ی هر خیر. و مگر می شود خیر را بخواهی و بخوانی و از تو نگرداند هرچه بلا را. که چون دهد کامل دهد و نقصی نیست عطایش را.

چه نشسته ای رفیق؟!بشتاب!دست هایت را بلند کن.بخوان! بخوان او را که بزرگ است و کرامت شایسته ی او. بخوان او را که کلید دار خزائن آسمان ها و زمین است. که جز به فضل و رحمتش امید رهایی نیست.

آری بخوان! که لحظه ها در گذرند.


مهردخت
۲۳ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۰۰ ۰ نظر

+++ اعلمو أن الله یحی الارض بعد موتها: بدانید که خدا زمین را پس از مرگ آن زنده می سازد/سوره حدید-17

++امام موسی کاظم:(در تفسیر آیه) خداوند زمین را به وسیله عدل و داد زنده می کند، نه بارش باران.

+ هذا یوم الجمعه



امروز باز هم باران بارید. مثل هفته ی پیش. مثل جمعه ای که سیزده بدر بود و آن باران بی موقع به زعم خیلی ها سیزده بدرشان را خراب کرد.

امروز باز هم باران بارید. امروز نه از صبح، از بعدازظهر آسمان شروع کرد رحمتش را باریدن روی سر مردم. امروز باز عده ای می خواستند جمعه ای بزنند بیرون.امروز باز هم باران خانه نشینشان کرد. شاید باز هم بعضی ها توی دلشان یا حتی بلند بلند غر زدند و نالیدند.

باران رحمت است.حتی بی موقعش هم، حتی وقتی توی دلت غر مدام غر میزنی که چرا بارید نمیتوانی انکار کنی حس تازگی ای را که به هوا و خیابان ها و همه جا می دهد.

اصلا بیرون رفتن و گشتن وقت وقتش همان وقت های است که باران می بارد. وگرنه مابقی روزها که همه مثل همند. همان وقت هاست که باید هیچ کس هم که نبود خودت را برداری آن هم بدون چتر بزنی به دل راه. بی مقصد حتی.


امروز جمعه بود. باران می بارید. بعضی ها دوستش نداشتند. بعضی ها اخم کردند از آمدنش.

می گویند یک روزی هم جمعه است تو می آیی. می آیی، می باری، می شویی هرچه ناپاکی است. آن روز هم خیلی ها اخم خواهند کرد. آن روز هم بعضی شاید صدای ناله هاشان بلند شود. آن روز، تو خود ما را حفظ کن.

اما تو می آیی. *می آیی و زمین زنده می شود. آری باران تویی! به خاک من بزن!



مهردخت
۲۰ فروردين ۹۵ ، ۲۳:۵۳ ۰ نظر