مهــــــرآنه :)

آخرین مطالب

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

++عنوان مصرعی از حسین منزوی

+ هذا یوم الجمعه...

*بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین: باقی مانده ی خدا برای شما بهتر(ین) است اگر ایمان بیاورید.



از ذخیره های خدا

تنها

"تو"

مانده ای...!

 و زمین به وجود تو گرم است

و ما

عین خیالمان نیست.

"تو" برای ما غصه می خوری

 و ما عین خیالمان نیست

" تو"

به جای ما

غصه می خوری

و ما کک مان هم نمی گزد

*تو بهترین ذخیره های خدایی

و کاش ما بفهمیم...

مهردخت
۲۰ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۸ ۰ نظر


یا حق


*المومنون یسعی نورهم من بین ایدیهم...

++ همه چیز نسبی است.مشکی هم همیشه بد نیست.مثلا مشکی برای تو پوشیدن.راستی قافله ات کجا رسیده آقا؟

+آیا پاراگراف اول مصداق قضاوت است؟



از دیدن کسانی خصوصا خانم هایی که مدام و در همه حال مشکی می پوشند و متاسفانه بیشترشان هم خانوم های خوب مذهبی اند، حس خوبی پیدا نمی کنم. توجیه شان هم شاید اینست که باید سنگین و جلب توجه نکرد و چه می دانم زن و دختر نباید رنگهای سبک و جلف بپوشند. و شاید حتی بعضی هاشان آن وقت ها که دختری را که من باشم می بینند که سر تاپا سفید می پوشد و حتی یک جفت جوراب مشکی هم ندارد لبی به دندان گزیده باشند و در دل حتی دعایی جهت هدایت این بشر کرده باشند. یک نفر هم نیست بگوید آخر خب قبول می روی بیرون و مشکی می پوشی و نمیخواهی جلب توجه کنی( که این را هم قبول ندارم چه بسا همان مشکی گاهی بیشتر جلب توجه کند)، در مجلسی که همه خانم هستند چه؟! خب لااقل چادر را که میتوانی دربیاوری!نمی شود یعنی؟


دو روز پیش که بنا بر عرف، احترام یا هرچه قامتمان مشکی پوش شد باز هم حس خوبی نداشتم. نمیدانم هم این حس تا حدی تنفر از این رنگ از کجا پیدایش شد. فقط میدانم حس خوبی ندارم از مشکی پوشیدن. اصلا حتی گاهی اگر مجبور باشم چند روزی مشکی بپوشم کم کم حس می کنم صورتم هم تیره می شود . هرکس بود شاید خیلی هم خوشحال می شد خیلی راحت و بی دردسر برنزه و سبزه شدن!هزینه ای هم ندارد. من هم حکما باید خل باشم با این وضع وگرنه تا آخر عمر مشکی می پوشیدم و پز صورت بی دردسر برنزه و سبزه شده ام را می دادم به همه کس در انواع مجالس و میهمانی ها و کلی هم لایک می گرفتم.


داشتم فکر می کردم این حس من نسبت به مشکی واقعا از کجاست؟ از این که این رنگ طفلک برای ما شده رنگ مرگ و عزا یا همان که حس می کنم سیاهیش می چیچد توی صورتم یا حتی بیشتز پش برود توی روحم . بعد فکر کردم مثلا کره ای ها که وقت مرگ سفید می پوشند هم آیا همین حس را ممکن است داشته باشند؟ مثلا از سفید پوشیدن حالشان ناخوب شود. اصلا مگر می شود سفید را دوست نداشت؟

بعد فکر کردم چقدر خوب است که کفن آدم سفید است. پاکِ پاک! چقدر آدم با سفید قشنگتر می شود و چقدر حالش هم سفید می شود. چقدر خوشحال شدم که وقتی مردم، لااقل اگر قرار است ناراحت اعمالم باشم، حداقل کفنم سیاه نیست تا دردش را مضاعف کند در آن هیری ویری. آخر دیگر آنجا نمی شود عوضش کرد خودت هستی و همان یک تکه لباس باید با همان سر کنی. و چقدر درد دارد یه عمر چند هزار ساله هی سیاه بپوشی.واقعا عذابی است برای خودش. و خدا را هزاران بار شکر از بابت سفید بودن کفن.کاش اعمالمان هم سفید باشد که سفیدی روی سفیدی چه کیفی دارد ها! نور می شود.راه را روشن می کند.*


مهردخت
۱۸ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۵۱ ۰ نظر